
22/12/2022
بالاخره روزی رسید که بعد از مکاتب دخترانه، پوهنتون ها و دانشگاه های خصوصی و دولتی به روی دختران مسدود شد.
وقتی دختران به سرک ها برآمدند و اعتراض کردند، از میلیون ها مرد و زن کسی برای همراهی به سرک ها برای اعتراض بیرون نشدند. وقتی زنان برای ممنوعیت دختران از مکتب برخاستند و فریاد زدند، گفتند اینها برای کیس سازی به اروپا و امریکا اعتراض میکنند، وقتی کسی برای بیان واقعیت ها دستگیر و شکنجه شد، گفتند: اینها همان بقایای نظام جمهوریت هستند، وقتی کسی از بیرون از کشور خواست صدایش را در همراهی بالا کند، گفتند: خودت آرام در خارج نشسته ای و از شکم سیر گپ میزنی.« ... زمانی که آگاهان و تحلیلگران و نویسنده گان دستگیر شدند، گفتند: اینها به ارزش های اسلامی و دینی باور نداشتند و ط البان باید اینها را جزا میداد.
حالا چه میگویید: دختران و خواهران تان را که از درس و تحصیل و رفتن به نهادهای آکادامیک بازداشته اند چه حرفی و یا سخنی دارید؟ همیشه سکوت کردیم تا شاید وضعیت بهتر شود، همیشه بر فریادهای دختران معترض خندیدیم و بی اعتنا بودیم حتی زمانی که شلاق ط الب بر سر و گردن آنها فرو می آمد، ما خیلی راحت از کنارش میگذشتیم، حتی یارای همین جمله را نداشتیم که چرا دست بالای خواهر و دخترمان بالا میکنی؟!
زنان و دختران معترض، افراد متعهد و با مسولیت و انسان های مبارز بدون اینکه آنها سلبریتی های پر طرفدار باشند، با تمام سختی ها کارشان را کردند ولو یک قدم. اما واقعیت این است که ما چه کرده ایم که حالا همچنان نشسته ایم که بعدا چه خواهد شد؟