
29/07/2025
⸻
آیا صدای اعتراض، جرم است؟
وقتی عدالت در میدان مسابقه خاموش باشد، صدای اعتراض تنها سلاح ورزشکاریست که سالها زحمت کشیده، خوندل خورده و برای افتخار ایستاده است.
حال پرسیده میشود:
آیا یک ورزشکار، آنهم کسی که به باورش حقش پایمال شده، حق ندارد لب به اعتراض بگشاید؟
آیا عدالت فقط برای آن دو کلپ خاصی است که زیر چتر و سلطه استادان فدراسیون فعالیت میکنند؟
پس جایگاه سایر ورزشگاهها و شاگردان زحمتکش آنان کجاست؟
اگر مقام و سکو فقط برای حلقهای خاص در نظر گرفته شده، پس چرا نام آن را «مسابقه» میگذارید؟
تحریم و محرومیت جلیل بادریان نه یک تصمیم انضباطی، بلکه سندیست بر خفهکردن صدای کسانی که جرأت کردند در برابر تبعیض بایستند.
فدراسیونی که طاقت نقد ندارد، مشروعیت تصمیماتش را نیز از دست میدهد.
سکوت در برابر بیعدالتی، خیانت به روح ورزش است!
[7/28/25, 5:31:04 PM] استاد ناصر: ⸻
وقتی عدالت قربانی باندبازی میشود!
آیا ورزشکار فقط وقتی قابلقبول است که سکوت کند، ظلم را ببیند و لب باز نکند؟
آیا اعتراض، آنهم در برابر حقخوری آشکار، جرم است؟
اگر مسابقه فقط برای دو کلپ خاص و زیر سلطه استادان فدراسیون برگزار میشود، پس چرا دیگر کلپها را فقط به عنوان تماشاچی دعوت میکنید؟
ورزشکارانی که بیرون از این حلقه بسته هستند، مگر زحمت نمیکشند؟ خوندل نمیخورند؟ تمرین نمیکنند؟ چرا وقتی حقشان را مطالبه میکنند، با محرومیت و تهدید روبهرو میشوند؟
محرومساختن جلیل بادریان، نه یک تصمیم انضباطی، بلکه نشانه ترس فدراسیونیست که از صدای عدالت و شفافیت میهراسد.
فدراسیونی که داورانش فقط به اشاره چشم یک استاد امتیاز میدهند، صلاحیت محرومکردن ورزشکاری با غیرت را ندارد.
این تصمیم، زنگ خطر برای تمام ورزشکارانیست که روزی شاید نوبت آنها باشد تا در برابر فساد بایستند.
ما نه از محرومیت میترسیم، نه از تهدید؛ ما از سکوت در برابر بیعدالتی شرم داریم
[7/28/25, 5:42:05 PM] استاد ناصر: ⸻
اگر جفا قانون شود، ورزشکار کنار میکشد!
وقتی فدراسیون بهجای حمایت، به ابزار سرکوب صدای ورزشکار تبدیل شود؛
وقتی اعتراض به بیعدالتی، تاوانش محرومیت و تحریم باشد؛
وقتی میدان رقابت، به نمایش باندبازی و سکوهای از قبل تقسیمشده تبدیل گردد؛
آیا دیگر میتوان از ورزشکار توقع داشت که به چنین مسابقاتی دل ببندد؟ به چه امیدی؟ به چه آیندهای؟
اگر این مسیر ادامه یابد، فدراسیون باید بداند که با دستان خودش، اعتماد و انگیزه هزاران ورزشکار مستعد را میکُشد.
هیچ ورزشکار باشرفی حاضر نخواهد شد در مسابقهای اشتراک کند که نتیجهاش از پیش نوشته شده و سکوهایش فقط برای دوستان خاص محفوظ مانده است.
این جفا فقط به جلیل بادریان نیست؛ این توهین به تمام ورزشکارانیست که برای عدالت نفس میکشند.
فدراسیونی که حرمت تلاش و زحمت را نمیفهمد، دیر یا زود تنها خواهد ماند.
ما نه از مسابقه میهراسیم، نه از رقابت؛
ما از آیندهای میترسیم که در آن، عدالت بیمفهوم باشد و سکوی قهرمانی، به جای لیاقت، با رابطه ساخته شود
((البته این پیام نقل شده از ورزشکار است که دوم شده است))