15/09/2025
مورخ خاموشی
یکی از جنجالیترین کتابهای تاریخ را نوشت که بعد از گذشت بیش از هفتاد سال هنوز بر سر آن بحث و جدل است. کتابی که برایش چالشهای بسیاری همراه داشت و شاید از این رو بزرگترین دشمن تاریخنویسی را پیشداوریهایی میدانست که مورخ را ناچار، به سکوت وا میدارد.
عبدالحسین زرینکوب ادیب، تاریخنگار، محقق، منتقد ادبی، نویسنده و مترجم ایرانی سال ۱۳۰۱ در بروجرد متولد شد.
بعد از پایان دوران ابتدایی برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و در دوران دبیرستان به فلسفه و ادبیات علاقمند شد و شروع به مطالعه در این زمینه کرد. بعد از پایان دبیرستان به زادگاهش بازگشت و مشغول تدریس در دبیرستان شد و در همان سالها اولین کتابش «فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران» را منتشر کرد.
سال ۱۳۲۴ در دانشگاه تهران به تحصیل در رشتهی ادبیات فارسی مشغول شد. مدتی بعد در دانشکده با قمر آریان، نویسنده و پژوهشگر ایرانی آشنا شد، آشنایی که بعد از ۹ سال به ازدواج انجامید.
زرینکوب در دوران دانشجویی برای ترجمهی مقالات دایرةالمعارف اسلام با اساتیدی مانند محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریابخویی همکاری کرد. تا سال ۱۳۳۴ که از رسالهی دکتری خود با عنوان «نقدالشعر» که زیرنظر بدیعالزمان فروزانفر تالیف شده بود، دفاع کرد و یک سال بعد دانشیار دانشکدههای ادبیات و الهیات و «دانشسرای عالی تهران» و «دانشکدهی هنرهای دراماتیک» شد. در همان سالها در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاههای آکسفورد، سوربن، هند و پاکستان و دانشگاه کالیفرنیا و پرینستون آمریکا نیز به تدریس پرداخت و این فرصتی بود تا او به منابع مطالعاتی متعددی دسترسی پیدا کند، منابعی که بعدها در تالیفاتش مورد استفاده قرار داد.
زرینکوب در حوزههای مختلف تاریخ، فرهنگ، ادبیات و ادیان تالیفات زیادی دارد اما شاید بشود گفت بحثانگیزترین اثرش «دو قرن سکوت» باشد که به ماجرای ظهور اسلام در ایران میپردازد.
زرینکوب که شغل اصلیش تدریس در مدرسه و دانشگاه بود، آنطور که خود در «حکایت همچنان باقی» گفته، با خودش عهد بسته بود که یک دورهی کامل تاریخ ایران را بنویسد.
اما او در این راه نهتنها با مشکلات معمول تاریخنویسی مثل جمعآوری منابع و دسترسی به اسناد و مستندات مواجه شد، بلکه بهدلیل شرایط سیاسی و اجتماعی ایران، در قبل و بعد از انقلاب، با سختیهای مضاعف نیز دست به گریبان بود.
«دو قرن سکوت» ابتدا بهصورت پاورقی در نشریهی «مهرگان» منتشر شد. پس از آن در سال ۱۳۳۰، دورهای که روحیات میهنپرستانه در ایران رواج داشت، به شکل کتاب منتشر شد و چاپ اولش خیلی زود تمام شد و واکنشهای بسیار نیز برانگیخت. آن قدر که شش سال بعد، وقتی چاپ دوم این کتاب منتشر شد، زرینکوب مجبور شد تغییراتی در آن بدهد و در مقدمه بنویسد برخی مطالب چاپ اول این کتاب «ناشی از جوانی و تعصب» بوده.
یکی از معروفترین نقدهایی که قبل از انقلاب به «دو قرن سکوت» شد، نقد مرتضی مطهری بود که در کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» منتشر کرد. مطهری در این نقد با حمله بر صادق هدایت که بیست سال قبل از زرینکوب در کتاب «پروین دختر ساسان» به اشغال ایران به دست اعراب پرداخته بود و همچنین عبدالحسين زرینکوب، مینویسد: «روشنفکرِ جامعهی عقبمانده تصمیم گرفته است با صمیمیت بیشتری به ملت خود بپردازد. ولی چون موجودیِ ملت را آمیخته با بدبختی و عقبماندگی مییابد، به سوی روزگاری از تاریخ ملت خود میرود که در آن جلال و شکوه و عظمتی یا حداقل زرق و برقی سراغ بگیرد.»
بعد از انقلاب نیز ناشری «دو قرن سکوت» را چاپ کرد اما یک هفته بعد همه نسخههای کتاب خمیر شد و تا سال ۱۳۷۸ و به شرط آوردن بخشی از نظرات مطهری در مقدمه، مجوز چاپ میگیرد.
زرینکوب در بخشی از یادداشتهای روزانهاش مینویسد در تیرماه ۱۳۶۰، زمانی که قصد داشت برای سفری درمانی به خارج از ایران برود، پسربچهی نوبالغی در فرودگاه مهرآباد، بدون آنکه اصلاً نام کتاب را بهدرستی بداند، از او بازجویی میکند.
در سال ۱۳۴۳ عبدالحسین زرینکوب «تاریخ ایران بعد از اسلام» را نوشت. که باز هم برایش دردسر ايجاد کرد. اما این بار نه از طرف جامعهی اسلامی، بلکه حکومت پهلوی با بخشی از مطالب دربارهی پادشاهان مشکل داشت.
جلد اول این کتاب، با وجود لحن ملایمتر نویسنده نسبت به «دو قرن سکوت»، از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۰ در توقیف ماند. جلد دوم این کتاب نیز نابود شد و جز آنچه که عنوان پایانه داشت، چیز دیگری از آن باقی نماند. که این قسمت پایانی بعدها به شکل کتابی با عنوان «دفتر ایام» منتشر شد.
زمینهی فعالیتهای زرینکوب بسیار گسترده بود، اما شاید هیچ کدام به قدر نگارش تاریخ او را همزمان مورد تحسین و انتقاد قرار نداد. طوری که با وجود نوشتن دهها کتاب، باز هم برای نوشتن هر کتاب جدید نگران سوءتفاهمها بود.
اوج حمله به زرینکوب در برنامهی تلویزیونی «هویت» بود. این برنامه مجموعهای بود که در سال ۱۳۷۵ علیه روشنفکران ایرانی و از طرف نهادهای تبلیغاتی حکومتی و در دوران وزارت اطلاعات علی فلاحیان ساخته و از تلویزیون پخش شد.
عبدالحسین زرینکوب با وجود همهی آزاری که دیده بود عاشق ایران بود. او معتقد بود فرهنگ از مطالعهی تاریخ شکل میگیرد و رشد میکند و به همین دلیل سعی در شناساندن تاریخ ایران به ایرانیان داشت.
زرینکوب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ چشم از جهان فرو بست.
>> برای نوشتن این مطلب به منابع زیر رجوع شده است: پادکست شیرازه - بیبیسی فارسی، رادیو فردا، یادگار نامهی عبدالحسین زرینکوب به کوشش علی دهباشی، نامه های عبدالحسین زرینکوب، مصاحبه با زرینکوب - تلویزیون ملی ایران