
13/09/2024
خانهای که یکی از معروفترین کتابفروشیهای جهان شد
کتابفروشی مستقلی که بهعنوان یکی از بهترین کتابفروشیهای جهان شناخته میشود پنجاهمین سالگرد تأسیس خود را جشن میگیرد. اما چگونه این کتابفروشی که در منطقه روستایی دورافتاده و کوچکی قرار دارد تا این اندازه مشهور و شناخته شده است و در روزگار رواج فروش آنلاین کتاب توانسته هنوز پابرجا بماند؟
کتابفروشی اسکارتین Scarthin Books در کرومفورد واقع در دربیشر در بنایی چهارطبقه قرار دارد که زمانی خانه مسکونی بود.
همه در و دیوار کتابفروشی پوشیده از کتابهای نو و دستدوم است، حتی اطراف راهپلههایی که از میان ساختمان به بالا میرود و حالا به دلیل وزن کتابها کمی تاب برداشته.
تعداد کتابها آنقدر زیاد است، حدود 100,000 کتاب، که ساختمان چند صد ساله حدود 9 سال پیش در معرض خطر ویرانی قرار گرفت.
خوشبختانه بسیاری از مشتریان وفادار کتابفروشی در فاصله چند روز توانستند پول کافی برای تعمیرات اساسی بنای کتابفروشی جمع کنند.
کتابفروشی در آغاز دوران سختی را گذراند.
مؤسس و صاحب کتابفروشی Dave Mitchell میگوید: «وقتی کتابفروشی را باز کردیم هیچکس به ما کمک نمیکرد. همه میگفتند چطور ممکن است بتوانید در آن خیابان دورافتاده در کرومفورد که هیچ کس گذارش به آنجا نمیافتد کتابفروشی موفقی داشته باشید؟».
کتابفروشی ابتدا فقط در طبقه همکف بود اما با پیشرفت کار همه اتاقهای خانه پر از کتاب شد.
او میگوید:«اگر همچنان کتابفروشی در یک طبقه همکف میبود، نمیتوانستیم حریف رقیبهای موجود بشویم اما همیشه تلاش کردهایم کار خود را گسترش دهیم و پیش برویم».
دیو میچل که اکنون 79 ساله است در هنگام تحصیل در رشته فیزیک و ریاضیات و مهندسی در دانشگاه کمبریج شیفته کتابهای دست دوم شد که میتوانست به قیمت ارزان از کتابفروشی قدیمی گوستاو دیوید بخرد.
در ژانویه سال 1972 پس یافتن کار در بخش برنامهریزی شهری شورای شهر دربیشر برای زندگی به این منطقه رفت.
اواخر همان سال خانهای را که بعدها اسکارتین نامیده شد به بهای 3800 پوند خرید.
این مکان در همان اولین دیدار به نظرش «جالب» آمد و بخشی از جذابیت این مکان چشمانداز زیبای آبگیر کرومفوردمیل بود که بعدها پر از لای و لجن شد.
او ابتدا با سه مستأجر دیگر در خانه زندگی میکرد. آنها مهمانیهای هیجانانگیز میگرفتند و دوران خوشایندی داشتند.
میچل میگوید:«در محلی که بعدها کتابفروشی شد موتور پارک میکردند و یک پیانو هم در آنجا بود».
پس از ازدواج با پت، همسر اولش تصمیم گرفت طبقه همکف را به کتابفروشی تبدیل کند.
او میگوید:«فکر کردم زمانی که من سر کار میروم پت میتواند به عنوان سرگرمی کتابفروشی را بگرداند».
کتابفروشی 30 اوت 1974 شروع به کار کرد و از همان آغاز مجموعهای از کتابهای نو و دستدوم میفروخت.
او در ادامه میگوید: «این یکی از رازهای موفقیت ما بوده است اینکه همیشه هم کتابهای نو و هم کتابهای دستدوم داشتیم».
پس از دو سال او احساس کرد که دیگر میتواند کار در شورای شهر را رها کند.
«من از کاری که انجام میدادم احساس رضایت نمیکردم و کتابفروشی تنها راه نجات من بود. میتوانستم از شغل ناموفقم دست بکشم و به کار کتابفروشی بپردازم».
کتابها روز به روز بیشتر میشدند تا جایی که تمام خانه پر از کتاب شد و دیو میچل ناچار شد کلبهای پشت کتابفروشی بخرد که هنوز هم در آن زندگی میکند.
کافه مشهور گیاهخواری و وگان کتابفروشی 30 سال پیش باز شد و همان زمان او و همسر سومش به کلبه پشت کتابفروشی نقل مکان کردند.
محل کافه، آشپزخانه پیشین خانه بود که به نظر او برای این کار مناسب بود.
او میگوید:«کسب درآمد از کافه کار بسیار مشکلی بود».
«کار کافه همیشه در مرز ورشکستگی بود اما به حالوهوای کتابفروشی کمک میکرد و لذت دیدار ما با مشتریان را فراهم میکرد».
جایی که زمانی خیابانی متروک و دورافتاده بود حالا به جاذبهای تبدیل شده است و آبگیر آسیاب که در برابر کتابفروشی قرار داشت هم دوباره به وضعیت اول خود بازگشته است.
کرومفورد اکنون در درونت ولی میلز قرار دارد که در سال 2001 بهعنوان میراث جهانی یونسکو انتخاب شد.
میچل میگوید کتابفروشی از «موهبت» حضور گردشگرانی که به منطقه میروند برخوردار است.
«کتابفروشی ما یکی از مناطق مورد نظر برای بازدیدکنندگان منطقه است».
«مردم بازدید از کتابفروشی ما را در برنامه تعطیلات خود میگنجانند. اگر از این منطقه عبور کنند و از وجود کتابفروشی با خبر باشند حتماً تلاش میکنند سری به ما بزنند».
از مکان کتابفروشی و بخشهایی از روستا در فیلم «آخرین بار پدرت را کی دیدی؟» ساخته آناند تاکر با بازیگری کالین فرت و جیم برودبنت استفاده شده است.
کتابفروشی اسکارتین در رتبه ششم از فهرست بهترین کتابفروشیهای مشهور جهان روزنامه گاردین قرار دارد. همچنین رتبه 14 در فهرست زیباترین کتابفروشیهای جهان آژانس مسافرتی اسکایاسکنر به محبوبیتش افزوده است.
میچل میگوید:«حالا در سراسر جهان ما را میشناسند».
«یکی از همکاران پیشین ما در یک کتابفروشی در پاریس کتابی میبیند به نام زیباترین کتابفروشیهای جهان و البته نام کتابفروشی ما هم در آن بود».
«گاهی افرادی از چین کتابی به زبان چینی میآورند و نام کتابفروشی ما در آن است و چند ماه پیش مرد جوانی قصد داشت در میشیگان کتابفروشی باز کند و در مورد کتابفروشیهای بریتانیا پژوهش کرده و تصمیم به بازدید از کتابفروشی ما گرفته بود».
کارهای روزانه کتابفروشی اکنون به مدیریت David Booker انجام میشود که میگوید چند سال اخیر «شگفتآور» بوده است.
دیوید بوکر میگوید:«ما به طور مداوم بازدیدکنندگانی از استرالیا، نیوزلند و سراسر اروپا داریم».
او میگوید افراد مشهور بسیاری از کتابفروشی دیدن میکنند.
«چند وقت پیش حضور جارویس کوکر، موزیسین مشهور بریتانیایی تجربه خوشایندی برای مشتریان کتابفروشی بود».
«دیوید هاکنی، نقاش انگلیسی، یکی از قهرمانان دوران کودکی من بود که خیلی دلم سوخت نتوانستم او را ببینم. یک روز شنبه بود که سر کار نبودم و او آمده بود و در کافه کیک و چای صرف کرده بود».
دیوید بوکر با همسرش ایو در دوران کار در کتابفروشی آشنا شد و آنها اکنون پسری هفت ساله دارند.
ایو بوکر میگوید: «من عاشق حضور در کتابفروشی هستم، اینجا خارقالعاده است و من مدام کار میکنم و روزها بهشتاب میگذرند چون اینجا کارهای فراوانی برای انجام دادن هست».
«دیگر نمیتوان چنین جاهایی پیدا کرد. مدام کتابفروشیها در حال تعطیل شدن هستند و ما خوشاقبال هستیم که اینقدر مشتری داریم و مشتریها ما را چنین عاشقانه دوست دارند».
او میگوید با یکی از مشتریان به نام استوارت بردسال دوست صمیمی شده بود.
«استوارت از زمان آغاز به کار کتابفروشی به اینجا میآمد و متأسفانه امسال او را از دست دادیم».
«من فکر میکنم ما برای او مثل خانوادهاش شده بودیم چون استوارت زن و بچه نداشت. یکی از برنامههای روزانه و همیشگی او سر زدن به کتابفروشی بود تا با ما گپ بزند و در کتابفروشی و در میان کتابها چرخی بزند».
«آنها آدمهای کمنظیری هستند و ما بسیار خوششانس هستیم که چنین مشتریانی داریم».
| منبع BBC