
01/05/2025
پرونده جنایی ایرانی یک زن خیانت کار مشهدی
در شهریور سال و نود و هفت مردی به یکی از ادارات پلیس شهر مشهد رفت و گزارش داد که نوه چهار ساله اش به نام الیاس وقتی که توی کوچه بازی می کرد توسط شخصی ناشناس ربوده شده با دریافت این گزارش پلیس شهر مشهد به سرعت وارد عمل شد و تحقیقاتشون رو برای پیدا کردن الیاس کوچولو شروع کردند اما بعد از بررسی های اولیه مامورین اونا به صورت کلی به این ادم ربایی که توی بلوار طبرسی مشهد رخ داده بود مشکوک شدن،عجیب این بودش که گزارش این اتفاق رو پدربزرگ الیاس داده بود و از پدر و مادر اون بچه هیچ خبری نبود
علاوه بر این با گذشت چند روز از گزارش ناپدید شدن الیاس هیچ تماسی با خانواده الیاس برای گرفتن پول و یا اخاذی گرفته نشده بود و این باعث می شد که فرضیه ادم ربایی به طور کلی از جانب پلیس رد بشه ولی خب ماجرا هنوز خیلی مشکوک بود و همین باعث شد که پلیس در مورد اوضاع پدر و مادر اون بچه ربوده شده تحقیقات بیشتری رو بکنن،اقدامی که باعث شک بیشترم شد، پدربزرگ بچه مدعی بودش که مدتیه از داماد و دخترش هم خبری نداره مخصوصا عجیب تر این بود که از سرنوشت اون یکی نوه اش یعنی برادر ده ساله الیاس هم اصلا خبری نبود، کاراگاهان با صحبت کردن با پدربزرگ الیاس مطمعن شده بودند که اون مرد داره رازی رو از اونا مخفی میکنه، خلاصه با بررسی های بیشتر معلوم شد که پدر سی و چهار ساله الیاس از اردیبهشت ماه همون سال گم شده بود و هیچکس حتی خونوادش هم از سرنوشتش اطلاعی نداشتند علاوه بر این همسر مرد گمشده هم بعد از این اتفاق خونه ی دیگه ای رو اجاره کرده بود و از خونه مشترکشون رفته بود و دوباره عجیب تر اینکه حدود بیست روز قبل از این گزارش،زهرا مادر الیاس از همون مکان جدیدش هم دوباره به یک محل نامعلوم دیگه نقد و مکان کرده بود،این کشفیات باعث شد که روند بررسی پرونده از ادم ربایی به قتل هم سوق پیدا کنه و احتمال اینکه توی این جریان کسی کشته شده باشه خیلی زیاد بود، به این ترتیب پلیس شروع به تحقیق در رابطه با روابط زهرای یست هشت ساله کرد، اونها با پرس وجو از همسایه های محل زندگی جدید زهرا متوجه شدند که اون زن جوون با یک پسر بیست و چه ساله به نام مهرداد رابطه داشت، مهرداد شاگرد یک میوه فروشی بود و رفت و امدهایی به خونه ی زهرا داشت به این ترتیب دستور بازداشت مهرداد صادر شد، او در منطقه خواجه ربیع مشهد دستگیر شد و در کمال تعجب خیلی زود از ترس در اولین جلسات بازجویی لب به یک اعتراف هولناک باز کرد
بهتره خودتون ببینید