امروز صحنهای را با چشم خود دیدم که تا مغز استخوانم را لرزاند؛ زنانی در دشتبرچی، با حجاب کامل و مطابق با عرف جامعه، تنها به جرم «زن بودن» یا شاید «هزاره بودن»، از سوی طالبان بازداشت شدند. نه تهمتی، نه هشدار قبلی، نه جرم آشکار. تنها زور بود و زور.
اما مسئله دردناکتر این است: طالبان اینبار نه تنها انکار نکرد، بلکه با افتخار اعلام کرد که این دختران را خودشان بازداشت کردهاند؛ با لحن تهدیدآمیزی گفتند: "هیچکس حق ندارد بپرسد چرا!" این اعلام رسمی حکومت وحشت است. اعتراف به استبداد، به زبان قدرت و سرکوب.
دشتبرچی امروز فقط شاهد چند بازداشت نبود؛ شاهد ترس بود، سکوتی تلخ بود، لرزیدن دلهایی بود که نمیدانند فردا نوبت کیست.
در این میان، عدهای هستند که از آخور طالبان غذا میخورند و برای این جنایت، بیشرمانه مالهکشی میکنند. برخی دیگر هم با خونسردی میگویند: «شکر که ما نبودیم!» گویا زخم اگر بر تن دیگری باشد، درد ندارد.
اما من آنجا بودم. من دیدم. و سکوت نمیکنم.
این صدای من است، صدای زنی از دل برچی، از میان غبار ظلم، که هنوز فریاد را فراموش نکرده است.
فرستنده: شاهد عینی این ماجرا در برچی
18/07/2025
جنایات غیر انسانی ایران
17/07/2025
بار دیگر مهاجری بیگناه قربانی نژادپرستی و خشونت در ایران شد.
Be the first to know and let us send you an email when Our Hazara posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.