پیام حکیمانه از جنس الماس/ Wise message made of diamonds
اطلاعاتی وانعکاس پیام حکیمانه
29/03/2025
14/07/2024
این مقاله ی آقای فرید سیاوش را در مورد ترور ناکام دونالد ترامپ بخوانید. جالب و قابل توجه است.
**************************•
چرایی ترور ترامپ
نویسنده:
فرید سیاوش
خون آلود به حریف گفت:" F**k You"
توماس متیو کروکس مهاجمی که در بالای ساختمانی مشرف به محل سخنرانی ترامپ سنگر گرفته بود پس از شلیک به قصد ترور ترامپ توسط سرویس مخفی کشته شد؛ تا راز سر به مُهر بماند.
جوبایدن گفت: «خشونت سیاسی در آمریکا جایی ندارد.» و اوباما ارشاد فرمود: " خشونت سیاسی جایی در دموکراسی ما ندارد". آنان حد اقل تاریخ پرخون سیاسی کشور شان را نیز نمیدانند.
از زمان تاسیس ایالات متحده آمریکا، چهار رییسجمهور و یک نامزد ریاست جمهوری در نتیجه ترور کشته شدند.
آبراهام لینکلن سال ۱۸۶۵، جیمز گارفیلد سال ۱۸۸۱، ویلیام مک کینلی سال ۱۹۰۱ و جان اف کندی سال ۱۹۶۵ وقتی که رییسجمهور آمریکا بودند کشته شدند. رابرت اف کندی نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۶۸ هدف یک ترور موفق قرار گرفت.تا پیش از زخمی شدن ترامپ، تعدادی دیگر از روسای جمهور و نامزدهای انتخابات هم هدف ترور نافرجام قرار گرفتند. فرانکلین روزولت در سال ۱۹۳۳، هری اس ترومن در سال ۱۹۵۰، جرالد فورد در سال ۱۹۷۵، رونالد ریگان در سال ۱۹۸۱ و جورج بوش پسر در سال ۲۰۰۵ زمانی که رییسجمهور بودند، هدف ترور نافرجام قرار گرفتند.
تئودور روزولت در سال ۱۹۱۲ و جورج والاس در سال ۱۹۷۲ زمانی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بودند هدف ترورهای نافرجام قرار گرفتند.
چرایی ترور ترامپ:
دوکتورین دونالد ترامپ با شعار محوری «نخست آمریکا America First» نمایانگر تحولات داخلی جامعۀ امریکا و نظام بین المللی می باشد.
طرح دکترین «نخست آمریکا» حاکی از سیر تکوین جهانی شدن و تأثیر آن بر جامعه آمریکا و به پیروی آن دگردیسی در سیاست خارجی و هژمونی ایالات متحده در تحولات منطقه ای و بین المللی است.
ترامپ یک ناسیونالستِ مخالف گلوبالیسم و نیو لیبرالسیم است با نیو کانت ها رابطه خوبی ندارد، اهمیت ایتلاف و سازمان ناتو را زیر سوال برده است، افزایش بودجه نظامی دیگر اعضا را طلب کرده و چندی پیش نیز احتمال محافظت نکردن ناتو از اعضایی را که هزینه کافی برای دفاع نمیکنند، پیش کشید. همو طرفدار برچیده شدن اتحادیه اروپا نیز می باشد، همچنان نمی خواهد امریکا با سخت افزار نقش ژاندارم بین المللی را بازی کند بلکه طرفدار نقش قوی اقتصادی امریکا بوده، طرفدار ختم جنگ ها بخصوص جنگ اوکرائین است. مسلمآ سازمانها و ساختار های مخالف طرز دید، کردار و رفتار او در پی حذفش اند.
تا قبل از ترامپ تقریباً تمامی رؤسای جمهور آمریکا با تایید به استثنابودن ویژگیهای هنجاری و ارزشی جامعه آمریکا نسبت به جوامع دیگر، خود را متعهد به صدور ارزشهای آمریکایی نظیر دموکراسی و حقوق بشر چه از طریق ابزارهای سخت و تهاجمی (لشکر کشی های خونبار) و چه توسل به رویکردهای معطوف به قدرت نرم می دانسته اند. درمجموع پدیدۀترامپ معلول دگردیسی در ساختار اجتماعی ناشی از جهانی شدن اقتصاد و سیال شدن و گردش بیشتر سرمایه در اقتصاد جهانی است.
ترامپ به واسط آموزه های حرفوی و منش کاسبکارانه و همچنین شرایط حاکم بر اقتصاد آمریکا، هدف و فلسفة تمام مناسبات را پیگیری منافع اقتصادی و مالی در قالب سیاست "نخست آمریکا" جستوجو میکند.
ترامپ دیپلماسی را معادل «معاملۀ اقتصادی» میبیند. از دید ترامپ برندگان در مناسبات کشورها کسانی هستند که دارای مازاد تجاری و بازندگان کسانی هستند که دارای کسری تجاری هستند. و همین حالا کسری بودجه فدرال در دو ماه اول سال مالی ۲۰۲۴ در اکتبر و نوامبر ۲۰۲۳ به ۳۸۳ میلیارد دلار رسیده است.
تحلیلها نشان میدهد اگر روند فعلی ادامه یابد، سال ۲۰۲۴ با کسری بیش از ۲ هزار میلیارد دلاری به پایان خواهد رسید.
بر اساس داده های وزارت خزانه داری آمریکا اینک بدهی ملی دولت آمریکا در سال 2024 به بیش از 34 تریلیون و 332 میلیارد دلار رسیده است. دولت ایالات متحده آمریکا در سال مالی 2024، بیش از 870 میلیارد دلار بهره بابت بدهی فدرال بیش از 34 تریلیون دلاری خود بایدپرداخت کند.
ازبرگهٔ جناب اندیشمند صاحب:
29/06/2024
غمگین به کنج خانهی تنها نشستهام
گویا به فرش ماتمِ دنیا نشستهام
خنده ز لب که رفته، دیوانه گشتهام
در انتهای سفرهی غمها نشستهام
اشکیکه بیاراده از اطراف چشمها... زانکه در انزوای دوزخِ گرما نشستهام
حس میکنم تمام جهان بیم و وحشت است
در انتظار شادی بیجا نشستهام
حتیکه لحظهها همگی سال میشوند
در آرزوی سرعت فردا نشستهام
دیگر بگو جهنمِ آنجا چگونه است؟
حالا به وصف، بدتر از آنها نشستهام
24/06/2024
ايه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
هر كسي صاحب زر است او از همه بالاتر است
دود اگر بالا نشيند كســـر شــأن شــعـله نيست
جاي چشم ابرو نگيرد چونكه او بالا تراست
ناكسي گر از كسي بالا نشيند عيب نيست
روي دريا، خس نشيند قعر دريا گوهر است
شصت و شاهد هر دو دعوي بزرگي ميكنند
پس چرا انگشت كوچك لايق انگشــــتر است
آهن و فولاد از يك كوه مي آيند برون
آن يكي شمشير گردد ديگري نعل خر است
كــــره اسـب ، از نجابت از پـس مــــادر رود
كــــره خــر ، از خــريت پيش پيش مــــادر است
كاكـل از بالا بلندي رتبــه اي پيدا نكرد
زلف ، از افتادگي قابل به مشك و عنبر است
پادشه مفلس كه شد چون مرغ بي بال و پر است
دائماً خون ميخورد تيغي كه صاحب جوهر است
سبزه پامال است در زير درخت ميوه دار
دختر هر كس نجيب افتـاد مفت شوهر است
صائبا !عيب خودت گو عيب مردم را مگو
هر كه عيب خود بگويد، از همه بالا تر است
01/06/2024
پانزدهمین قهرمانی ریال مادرید در لیگ قهرمان اروپا
01/06/2024
فینال
26/02/2024
فورى در آلمان
در کمنت پیام دهید
کارگر بسته بندی مورد نیاز است، حقوق 2700€ از ساعت 8:00 الی 14:00، زبان مهم نیست و ساعات اضافی وجود دارد
19/02/2024
تازه ترین رویداد اخبار فوری سریع و مطمئن سرتاسر افغانس�
05/06/2023
*داستان خواندنی و بیدار کننده!*
داخل طیاره دو حاجی با یکدیگر آشنا شدند و قرار شد برای پُر کردنِ زمانِ تاخیر پروازِ هواپیما داستانِ حجِ شان را برای همدیگر تعریف نمایند.
حاجی اولی: بنده رییس یک شرکت ساختمانی هستم الحمدلله دهمین بار است که فریضه حج را بجا می آورم.
حاجی دومی: از خداوند برای شما حجِ مقبول و سعی مشکور آرزو دارم.
حاجی دومی: بنده دوکتور سعید متخصص جراحی هستم و در یکی از شفاخانه های خصوصی کار می کنم.
بعدِ سی سال کار در یکی از شفاخانه های خصوصی توانستم هزینه حج را پس انداز کنم، اما روزی که رفتم برای دریافتِ وجوه پس انداز شده ام به بخشِ مالی، همانجا با مادرِ یکی از مریضان ام که فرزند معلولی دارد برخوردم، بعد از احوال پرسی مختصر متوجه شدم که خانم بسیار غمگین و پریشان است و دلیلِ ناراحتی ایشان هم اخراجِ شوهرش از کار و اینکه دیگر آن زوج توانایی پرداختِ هزینه ی معالجه ی فرزند معلول شان را در بیمارستان خصوصی ندارند.
رفتم پیشِ مدیرِ بیمارستان و ازش خواهش نمودم تا ادامه درمانِ طفلِ مریض به حساب بیمارستان صورت گیرد، اما مدیرِ بیمارستان به تقاضای ام جواب رد داده و گفت : این جا بیمارستانِ خصوصی ست، نه کدام بنیاد خیریه
با نا امیدی تمام از پیشِ مدیرِ بیمارستان خارج شدم و در حالی که دلم بحال مریض و خانواده اش سخت میسوخت، بصورت اتفاقی و غیر ارادی دستم به جیبم که پولِ پس اندازِ حج در آن بود، خورد.
برای چند لحظه یی به فکر فرو رفتم که این پول کی و به کجا باید هزینه شود؟
بی اراده سرم را به سمتِ آسمان بلند کردم و خطاب به خداوند گفتم:
بار الها!
خودت بهتر از هر کسی آرزوی دلم را میدانی، هیچ چیزی برایم بهتر از رفتنِ حج و زیارت خانه ی خودت و مسجدِ حضرتِ نبی اکرم محبوب تر نیست و اینرا نیز میدانی که برای رسیدن به خانه ات تمام عمر تلاش نموده و زحمت کشیده ام.
بار الها!
من مشکلِ این زنِ نا امید، شوهرِ ناچار و فرزندِ مریض اش را بر تمایلِ سرکشِ درونی خودم که همانا آرزوی رفتن و زیارتِ خانه ی توست ترجیح می دهم.
خدایا مرا از فضل و کرمت بی نصیب مگردان!
مستقیم رفتم به بخشِ مالی بیمارستان و هر چه پول داشتم همه را یکجا به صراف تحویل دادم وگفتم این پولِ شش ماه پیش پرداخت برای بستری و هزینه ی درمان طفلِ مریضِ و معلول است و همچنان به مدیرِ بخش گفتم یک خواهشی دیگر هم از شما دارم که لطفآ تحتِ هیچ شرایطی به مادر مریض نگوئید که هزینه ی بستر و علاجِ طفلِ معلولِ شان را من پرداخت نموده ام و اگر اصرار نمودند بگوئید بیمارستان پرداختِ هزینه ی بیمارِ شمارا متقبل شده است .
به خانه برگشتم از یکطرف بخاطرِ اینکه سفر حج و زیارتِ خانه ی خدا را از دست داده ام بسیار نا امید و غمگین بودم، اما در عینِ حال حسِ رضایتِ عجیبی در درونِ من بود که خدا مرا وسیله ساخته تا مشکلِ مریضِ معلول و بی بضاعت ام را حل نمایم.
آن شب در حالتی که صورتم و گونه هایم خیس اشک بود به خواب رفتم، در خواب دیدم که دارم طوافِ خانه ی خدا را انجام می دهم
و مردم به من سلام می کنند و میگویند، حجِ تان قبول باشد حاج سعید و همچنان میگفتند که اینرا نیز بدانید که شما قبل از این که در زمین حج کنید، در آسمانها حج کرده اید، جنابِ حاج سعید ما را نیز از دعای خیر تان فراموش نکنید.
از خواب پریدم و احساسِ خوشحالی عجیبی سرا پایم را گرفته بود
خدا را سپاس گذاری نمودم و به رضای پروردگار راضی شدم.
تازه چند دقیقه یی از بیدار شدن ام نگذشته بود که زنگِ تلفن ام به صدا در آمد ، دیدم مدیرِ بیمارستان پشت خطِ تلفن هست.بعدِ احوال پرسی مختصر گفت:
صاحبِ بیمارستان امسال عازم حج هستند و ایشان هیچ وقت بدونِ پزشک خصوصی خود شان حج نمیرود، اما متاسفانه اینبار پزشکِ خصوصی ایشان به دلیلِ بار داری خانمش و نزدیک شدن وضعِ حمل نمی تواند صاحبِ بیمارستان را در سفرِ حج همراهی کند، بنآ خواهشی از شما دارم که امسال زحمتِ همراهی ایشان را در سفرِ حج شما عهده دار شوید.
سجده شکر بجا نمودم و همانطور که حالا می بینید خداوند حج و زیارتِ خانه خودش را بدونِ پرداختِ کدام هزینه نصیب ام گردانیده.
الحمدلله نه تنها که هزینه ی سفرِ حج پرداخت نکرده ام، بلکه به دلیلِ رضایت از همراهی و خدمات ام هدایای زیاد و هزینه ی قابلِ ملاحظه یی نیز برایم پرداخت نمودند.
در طول سفرِ حج فرصتی پیش آمد و داستانِ آن زن نا امید را به منظور تحت پوشش قرار گرفتنِ دوامدار و عرضهء خدمات رایگان برای فرزند معلول اش را برای صاحبِ بیمارستان تعریف نمودم.
محضِ برگشت از سفر ایشان دستور دادند تا فرزندِ مریضِ آن خانواده الی شفایابی کامل از حساب خاصِ بیمارستان درمان شود، همچنان دستورِ ایجادِ صندوقِ خاصی برای پاسخگویی مواردِ مشابه و درمان فقرا در بیمارستان را دادند و در ضمن یک دستور دیگری که خیلی خوشحال کننده بود استخدامِ شوهر آن زن در یکی از شرکت هایش بود.
و نیز دستور دادند تمام پولی که بابتِ معالجه ی مریض معلول پرداخت نموده بودم دوباره به حساب ام واریز گردد.
آیا، تا حالا فضل و کرمی بالا تر از فضل و کرمِ پروردگارِ عالمیان دیده اید؟!!!
حاجی اولی که به سخنانِ دکتر سعید گوش می داد غرقِ در اشکِ شرمندگی شده بود، پیشانی حاج سعید را بوسید و گفت : به خدا سوگند هیچ وقت همانندِ امروز احساسِ حقارت و بیچاره گی نکرده بودم، هرسال پشتِ سر هم حج می رفتم و با خودم فکر می کردم جایگاهم در نزد خدا با هر بار حج کردن بالاتر و بالاتر خواهد رفت، اما حالا متوجه شده ام که حجِ شما هزار برابرِ حجِ من و امثال من اجر و پاداش دارد.
چون، تفاوت اینجاست که من خودم به حج و زیارتِ خانه خدا میرفتم ، اما شما را خداوند شخصا به خانه اش دعوت نموده است.
خدایا!
کسانی که در نشرِ این داستان قبولِ زحمت می کنند
¤ اعمال صالح
¤ فرزندان صالح
¤ حجِ بیت الله الحرام
¤ صحت و شفای عاجل و کامل
¤ و گشایشِ در اموراتِ دنیوی و اجر و پاداشِ اخروی نصیبِ شان بگردان
الهی آمین یا رب العالمین
16/05/2023
معلم مدرسهای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ بود ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت، هنوز ازدواج نکرده بود.
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
«ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯼ؟»
معلم گفت:
«ﯾﮏ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﺵ او ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ بار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد.
ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ را ﻫﺮ ﺷﺐ كنار میدان شهر ﺭﻫﺎ میکرد. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ میآمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا میکرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپرد. ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بیاورد ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ فرزند هفتم ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنيا آورد ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت كردند.
ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.»
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی... "تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند،
برای نیکی ب دیگران کوشا باشید.
Be the first to know and let us send you an email when پیام حکیمانه از جنس الماس/ Wise message made of diamonds posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.