20/07/2025
بلند شو، زندگی منتظر نمیماند.
من نمیدانم تو چند بار تا حالا با خودت عهد بستی که «از فردا شروع میکنم».
اما این را میدانم، هر بار که شروع نکردی، یک قسمت از احترامات به خودت مُرد.
تو که الان این نوشته را میخوانی، احتمالاً بین ۲۷ تا ۳۴ سال داری. یعنی در همان سنی که یا میسازی، یا در همان شرایط بد که هستی می مانی.
از خودت بپرس، این چند سال گذشته چه کردی؟
چند پروژه را نیمهکاره رها کردی؟
چند صبح را با صدای زنگ ساعت خاموش کردی و گفتی "بعداً"؟
و حالا راست بگو، به کجا رسیدی؟
آیا واقعاً زندگیات افتخار دارد یا فقط قشنگ جلوه میکنی که مردم فکر نکنند باختهای؟
رُک و بدون تعارف بگویم:
تنبلی یک درد نیست، یک تصمیم است.
تو تصمیم گرفتهای که کارها را عقب بیندازی.
نه به خاطر شرایط، نه به خاطر سختی، فقط به خاطر ترس، تنبلی، و راحتطلبی.
من ذکی مکسویل هستم و برای آدمهایی مثل تو مینویسم، نه برای کسانی که همهچیز را دارند. من برای کسانی مینویسم که هنوز هیچ ندارند، ولی میتوانند همهچیز را بسازند، اگر بخواهند.
اما مشکل اینجاست: تو نمیخواهی، تو فقط آرزو داری.
آرزو فرق دارد با خواستن.
خواستن، یعنی صبح زود بیدار شوی، وقتی که هنوز چشمها خوابآلود است.
خواستن یعنی کار کنی وقتی بدنت درد دارد، وقتی هیچکس تشویقات نمیکند، وقتی هیچ نتیجهای نمیبینی.
خواستن یعنی بدون اینکه دیده شوی، خودت را بسازی.
آرزو اما؟ فقط روی کاناپه لم دادن و گفتن «کاش یک روز...»
چند سوال مهم:
چرا وقتی به موفقها نگاه میکنی، حسرت میخوری اما خودت یک قدم هم برنمیداری؟
چرا هر روز فایل جدیدی دانلود میکنی، ویدیو تماشا میکنی، ولی هیچ کاری انجام نمیدهی؟
آیا واقعاً خستهای؟ یا فقط ترسیدی که شروع کنی و شکست بخوری؟
ببین رفیق، کسی نمیآید نجاتات بدهد. هیچکس.
نه مشاور، نه خانواده، نه کتاب، نه حتی این مقاله.
تنها کسی که میتواند زندگیات را از این مرداب بیرون بکشد، همان کسیست که هر روز صبح در آینه میبینی.
ذکی مکسویل جملهای دارد که هر کسی باید با آب طلا روی دیوار زندگیاش بنویسد:
«هیچکس نمیتواند به تو کمک کند، جز خودت.»
و اگر همین امروز تصمیم نگیری، همین امروز که این مقاله را خواندی، بدانی که هیچ تغییری نخواهی کرد. فردا هم میرسد، اما تو همان آدم خواهی بود. با همان فکرهای نصفه، همان کارهای عقبمانده، همان حسرتهای تکراری.
و در پایان...
یا همین حالا تصمیم میگیری بلند شوی، یا برای همیشه زندگیات را میسپری به دست اتفاقها، تقدیر و آدمهایی که برایت هیچ ارزشی قائل نیستند.
تصمیم با توست.
من فقط نوشتم.
تو باید برخیزی.
اگر خواستی، من کنارت هستم، ذکی مکسویل. اما فقط وقتی که خودت خواسته باشی.