Romal Fahim

Romal Fahim إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ
«بی‌شک من از مسلمانان هستم؟!»
سوره: فصلت ۳۳

پس از به دنیا آمدن فرزندی بنام من پدرم دقیقا صرافی میکرد و مادرم هم معلم بود؛ از ازدواج شان حدود چهار سال میگذشت و پیش از من هیچ عاطفه ی برای پدر بودن و مادر شدن در وجود آنها دیده نشده بود، دقیقن پس از هبوط من دراین نا کجا آباد سوزان لبان آنها به خنده گشوده میشود و با یک جهان مهربانی از من پذیرای میکنند تا فرزند نخست خانواده شان هیچ کم نه آورد. هرچند در سال 1371 وضعیت جاری در کشور به خراب شدن

رو مینهاد اما با آن هم ما به زندگی خود در شهر پلخمری ادامه دادیم و تا سه سال پس از آمدنم همانجا ماندیم ولی ناملایمات روزگار سبب شد تا به کشور همسایه، پاکستان پناه ببریم که تا کنون هم خانواده به دلیل نامناسب بودن شرایط به افغانستان نیامدند و در آنجا هستند.
من از آوان طفولیت با شوق و علاقه ی زیاد زندگی میکرده ام، کانون گرم خانواده ام دورنمایی خیالاتم را روشن و دستیافتنی نشان میداد. از آنجمله میتوانم در شرایط نبود کامره از علاقه مندیام به تصاویر سیاه و سفید و یا هم رنگه های بی رنگ تلویزیون یاد آوری کنم . هر زمانی به تلویزیون یا برنامه ی نگاه میکردم میخواستم که روزگاری با کمره وعکس زندگی کنم تجربۀ این امر برایم در ابتدا چیزی دست نیافتنی و کار دشوار می نمود اما دوست داشتم همواره همه چیز را از ورای لینز کمره ببنیم به عکسها خیره می شدم و با خود می گفتم این عکس باید بگونه ی دیگر گرفته میشد نگاه کنجکاوانه ام به عکس و کمره خانواده ام را متحیر ساخته بود گویا آنها نیز احساس نا پیدای مرا می خواندند... از همه ی این علاقه ها و مشکلات مهاجرت که بگذریم من تعلیمات ابتدایی خود را در لیسه عالی افغان آغاز و با کسب نمرات عالی از لیسه عالی آریانا در سال 1389( پاکستان) فارغ شدم. همزمان با این که در پاکستان برنامه های کمپیوتری و زبان انگلیسی را تعقیب میکردم که اکنون زمینه ی برای درآمد ماهیانه ام شده اند، من با بیست و چهار سال سن حدودن دوازده سال در (دوا خانه و بخش نفوس شماری سازمان ملل)کار کردم و از سال 1392 رسما کمره را به شانه انداختم و از آن روز تا کنون من هستم وعکس،عکس است ومن، احساس میکنم با عکس وکمره گره خورده ام وعکس جز زندگیام شدهاست وسر انجام در مسابقه عکاسی اتحادیه اروپا مقام نخست را از آن خود کردم. اکنون سه سال است که با رسانههای داخلی و بین المللی در افغانستان کار میکنم. امید است بتوانم عکاسی باشم بی رنگ وریا و عکسهایم بتواند گوشه ی از رنج بشری وغربت انسانیت را خصوصا در افغانستان نمایش دهد و امیدوارم عکسهایم زبانی باشد برای آنهایکه که از گفتن رنجهای استخوان سوز ملتم عاجزاند و امیدوارم روزگاری فرارسد که لینزکمره ام روزنه ی شود برای چشمانی که اشکهای شان را هیچگاهی کسی ندیده است، امیدوارم روزی فرارسد که عکسهایم بتواند راز درون چهره های غماندودی را نمایش دهد که در خم وپیچ تاریخ بشری شان مکتوم مانده اند وبه گفته دکترعلی شریعتی( خواب خفته گان خفته را آشفته سازد)

07/28/2025

هیچ چیز همچون دعای مظلوم، ظالم را نابود نمی‌کند. و هیچ غفلتی برای ظالم خطرناک‌تر از بی‌توجهی به دعای مظلوم نیست. او از عوامل زمینی خود را محافظت می‌کند، اما از عوامل آسمانی غافل می‌ماند.

- شیخ عبدالعزیز طریفی

07/24/2025

در سال ۱۹۹۳، یک عکس، وجدان جهانی را لرزاند؛ اما از سال ۲۰۲۴، هزاران تصویر، دنیا را تکان نمی‌دهد.
این ویدیو، روایتی‌ست از حقیقتی که بسیاری ترجیح می‌دهند نبینند:
نه داستان یک کودک، بلکه نسل‌هایی که از گرسنگی، جنگ، و سکوت ما می‌میرند...

📍 از سودان تا غزه، از یک عکس تا یک نسل فراموش‌شده.
📢 این ویدیو را ببین، و اگر وجدان‌ات زنده است، صدایش باش...

دیگر کلمات محکومیت و بیانیه‌های سیاسی برایم بوی مرگ می‌دهد…این همه «ما نگرانیم» و «ما خواستار آتش‌بس هستیم» چه سودی دارد...
07/23/2025

دیگر کلمات محکومیت و بیانیه‌های سیاسی برایم بوی مرگ می‌دهد…
این همه «ما نگرانیم» و «ما خواستار آتش‌بس هستیم» چه سودی دارد وقتی کودکان غزه، هر روز به جای لالایی با صدای انفجار می‌خوابند و به جای نان، خاک و خون می‌خورند؟
دنیا، با چشم باز، حقیقت را می‌بیند، اما خود را کور کرده. این همان کلمه‌ی کفر است که بر پیشانی دجال نوشته شده؛ کلمه‌ای که تنها اهل ایمان آن را می‌بینند، و دیگران انکار می‌کنند، حتی اگر در برابر چشمان‌شان باشد.

من اما، هر روز در آتش این تماشا می‌سوزم.
شرمنده‌ام، خسته‌ام، و گاهی از خود می‌پرسم: «آیا هنوز مسلمانم؟ آیا ایمانم زنده است؟»
نمازم دیگر آرام‌بخش نیست، چون هر بار که دست‌هایم را به دعا بلند می‌کنم، احساس می‌کنم میلیون‌ها دست خون‌آلودِ مظلوم، به سوی من نگاه می‌کنند و می‌گویند: «شما که امت پیامبر رحمت بودید، چرا این‌قدر خوار و بی‌غیرت شدید؟»

پیامبر ﷺ خبر داده بود:
«یوشِكُ أن تَداعى عليكم الأُممُ كما تَداعى الأَكَلةُ إلى قَصعتِها…»
«به‌زودی روزی می‌آید که ملت‌ها علیه شما جمع می‌شوند، همان‌طور که گرسنگان بر سر طعام هجوم می‌آورند.»
و اصحاب گفتند: «آیا از کمی ماست؟»
فرمود:
«نه، بلکه شما بسیار خواهید بود، ولی همچون کف‌های بی‌ارزش روی سیلاب.»

امروز ما دقیقاً همان کف‌های بی‌جانیم.
بسیاریم، ولی بی‌قدرت.
زبان داریم، ولی فریادمان به گوش آسمان نمی‌رسد.
قرآن را فقط می‌خوانیم، نه برای عمل، بلکه برای ثواب‌های اندک. سنت رسول الله را فقط قصه می‌دانیم، نه راه نجات. و این است که دل‌های‌مان چون شیشه‌های شکسته است، و امت ما چون گله‌ای بی‌چوپان.

گاهی در خلوت، وقتی سر بر سجده می‌گذارم، اشک‌هایم از داغیِ ناتوانی می‌سوزند. با خود می‌گویم: «خدایا، چه شد که امت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم، امتی که روزی لرزه بر دل ستمگران می‌انداخت، این‌قدر بی‌روح و بی‌غیرت شد؟»
و پاسخش را از قرآن می‌گیرم:
«إنَّ اللهَ لا يُغيّرُ ما بِقَومٍ حتّى يُغيّروا ما بِأنفُسِهِم.»
ما خدا را رها کردیم، پس خدا ما را به حال خود واگذاشت.

اکنون من، یک انسان خسته، یک مسلمان شرمنده، فقط یک دعا دارم:
پروردگارا! یا در رگ‌های ما غیرت و قدرت ایمان جاری کن، یا دل‌های ما را از این همه ناتوانی و بی‌عملی نمیران.

تناقض میان هویت و ظاهرادعای بنیادین این کارزار این است که: «ما زنان توانمند و آزاد هستیم، فارغ از این‌که چادری بر سر ما ...
07/21/2025

تناقض میان هویت و ظاهر
ادعای بنیادین این کارزار این است که: «ما زنان توانمند و آزاد هستیم، فارغ از این‌که چادری بر سر ما باشد یا نه». اما این جمله، در ظاهر مدافع آزادی است، در باطن اما حامل یک تناقض است:

اگر توانمندی، آگاهی و آزادی زن مستقل از پوشش است، پس چرا چادری را به‌عنوان نماد سرکوب و عقب‌ماندگی معرفی می‌کنید؟

آیا این خود نوعی تبعیض معکوس نیست؟ یعنی هویت زن را در گرو نوع پوشش دانستن؟ آیا این همان چیزی نیست که خودتان علیه‌اش شوریده‌اید؟

فلسفه آزادی، آن نیست که از یک اجبار به اجبار دیگر پناه برد؛ بلکه آن است که به حقیقت و فطرت انسانی مجال ظهور دهد، بی‌آنکه پوشش را معیار ارزش یا ضدارزش بدانیم. اگر زنِ باحجاب را «تحقیرشده» بدانیم، همان‌قدر غیرانسانی‌ست که زنِ بی‌حجاب را «بی‌عفت» بنامیم.

فردگرایی افسارگسیخته و خطای شناختی
این حرکت، بدون آن‌که به زمینه‌های فرهنگی، روان‌شناختی و اجتماعی پوشش نگاه علمی کند، صرفاً بر واکنش احساسی و تصویرسازی رسانه‌ای تکیه دارد. در حالی‌که تحقیقات جامعه‌شناسی نشان داده‌اند که پوشش، بخشی از سازوکار هویتی انسان در بستر جامعه است و نه صرفاً یک انتخاب فردی بی‌اثر.

بسیاری از زنانی که پوشش کامل دارند (اعم از چادری، برقع، یا حجاب اسلامی)، نه تنها احساس قدرت و امنیت بیشتری دارند، بلکه آن را نمادی از عزت نفس و کرامت انسانی می‌دانند. پس چرا صدای آن‌ها در این کارزار شنیده نمی‌شود؟

علم روان‌شناختی نیز هشدار می‌دهد که چنین کارزارهایی ممکن است نوعی «خطای بازنمایی» (representation bias) ایجاد کنند؛ یعنی اقلیت پرصدا را جایگزین اکثریت خاموش نشان دهند، و واقعیات میدانی را تحریف کنند.

تحریف مفهوم آزادی و تخریب کرامت زن
از منظر اسلام، زن نه با «پنهان‌شدن» خوار می‌شود، و نه با «عرصه‌گری» ارجمند. کرامت زن در عقل، ایمان، و عمل صالح اوست، نه در نشان‌دادن چهره یا برند دانشگاهی.

چادری یا حجاب اگر از روی ایمان، حیا و تعهد درونی به حکم خدا باشد، عین آزادی و قدرت است. آن‌کس که برای رضای خالق حجاب می‌پوشد، نه اسیر فرهنگ، بلکه آزاد از فشارهای شهوت‌محور جامعه مصرفی است.

این کارزار، با برچسب‌زدن بر چادری و نمایش زنِ باحجاب به‌عنوان قربانی، عملاً با روایت طالبانی مبارزه نمی‌کند؛ بلکه به‌نحوی دیگر، قربانی‌سازی از زن را ادامه می‌دهد—این‌بار نه با اجبار فیزیکی، بلکه با اجبار فکری و تصویرسازی.

07/21/2025

ما سکوت نکردیم. صدای کسانی شدیم که سال‌هاست در این سرزمین به جرم زبان، رنگ، قومیت و جنسیت، تحقیر می‌شوند.
📢 این ویدیو فقط یک تصویر نیست؛ فریاد انسانیتی‌ست که دیگر نمی‌خواهد تماشاچی ظلم باشد.

📣 از شما می‌خواهیم:
1. ویدیو را تا جای ممکن شیر (share) کنید.

2. در کامنت‌ها نظر و تجربه‌تان را بنویسید.

3. اجازه ندهیم تعصب، غرور کور و نژادپرستی، چهره ایران را زشت‌تر کند.

🤝 صدای ما زمانی بلندتر می‌شود که تو هم در کنار ما بایستی.








07/20/2025

چرا دین در نگاه ما بی‌ارزش شده است؟
زیرا دین برایمان خانه‌ای نساخته، موتر و مرکبی نداده، تلویزیونی به اتاق‌مان نیاورده، و کیسه‌های آرد و برنج پشت درِ خانه‌مان نگذاشته است؛ پس ما نیز او را بی‌ارزش پنداشته‌ایم و از یاد برده‌ایم.

اما آنگاه که پلک از جهان فروبندی و چشمِ دل به حقیقت گشایی، ارزشِ این دین، چون خورشید، برابر دیدگانت خواهد درخشید.
افسوس که آن روز، زمانِ بهره بردن گذشته است...

- شیخ أبو عبیدالله متوکل رحمه‌الله

البته جای تعجب نیست...اهدا شدن جوایز حقوق بشری به چهره‌هایی مانند آریانا سعید برای بسیاری از مردم ممکن است افتخارآفرین ب...
07/15/2025

البته جای تعجب نیست...

اهدا شدن جوایز حقوق بشری به چهره‌هایی مانند آریانا سعید برای بسیاری از مردم ممکن است افتخارآفرین به نظر برسد، اما اگر از پشت عینک واقع‌بینانه‌تری نگاه کنیم، این‌گونه رویدادها بیشتر نشانه‌ای از روند پیچیده‌ای‌ست که در قالب «حقوق بشر» اما با اهداف عمیق‌تر و خطرناک‌تری طراحی شده‌اند. این سازمان‌های به‌اصطلاح مدافع حقوق بشر، در حقیقت بازوان نرم همان ساختارهای قدرت‌اند که با نام‌های فریبنده و شعارهای زیبا، مفاهیم اصلی عدالت، اخلاق و کرامت انسانی را تحریف می‌کنند.

وقتی شخصی چون آریانا سعید – که بیشتر به‌خاطر اجرای سبک‌های موسیقی غرب‌گرا، ترویج برهنگی فرهنگی، و جنجال‌آفرینی‌های رسانه‌ای شناخته می‌شود – از سوی نهادهای بین‌المللی به‌عنوان "نماد حقوق بشر" یا "الگوی زنان افغان" معرفی می‌شود، باید از خود پرسید: هدف واقعی این انتخاب‌ها چیست؟

چرا ده‌ها زن فرهیخته، معلم، پزشک، فعال اجتماعی و فرهنگی افغانستان که در سخت‌ترین شرایط با شرافت، حجاب و عزت، به آموزش و خدمت به جامعه ادامه داده‌اند، نادیده گرفته می‌شوند؟ آیا معیار این جوایز واقعاً خدمت به انسانیت و دفاع از حقوق مظلومان است؟ یا هدف این است که با چهره‌سازی‌های رسانه‌ای، مفاهیمی چون "آزادی" و "حقوق زنان" را طوری بازتعریف کنند که با هویت اسلامی و فرهنگی جوامع ما کاملاً بیگانه است؟

این دقیقاً همان نقشه‌ای‌ست که از دهه‌ها پیش توسط معماران نظم نوین جهانی دنبال می‌شود: تحریف ارزش‌ها، تخریب الگوهای واقعی، و ساختن چهره‌هایی که نه تنها الهام‌بخش رشد نیستند، بلکه ذهن نسل آینده را به سمت ابتذال و هویت‌زدایی سوق می‌دهند.

بنابراین، تعجب نکنید که سازمان ملل یا سایر نهادهای جهانی، به جای تجلیل از زنانی چون مربیان زن در روستاهای محروم، یا مدافعان واقعی حقوق زنان در بستر سنت و دین، از کسانی تقدیر می‌کنند که نقش‌شان بیشتر در تخریب فرهنگ ماست تا ساختن آن.

این بازی‌ای‌ست که ما باید قوانینش را بفهمیم، نه اینکه هر بار از نتایجش شوکه شویم.

"اگر انسان با ذهنی باز، بدون تعصب، و با نیت خالص به دنبال حقیقت باشد، دیر یا زود به این نتیجه خواهد رسید که اسلام دینی ا...
07/14/2025

"اگر انسان با ذهنی باز، بدون تعصب، و با نیت خالص به دنبال حقیقت باشد، دیر یا زود به این نتیجه خواهد رسید که اسلام دینی است بر پایه منطق، علم، و فطرت انسانی. اسلام نه تنها پاسخ سوالات معنوی را می‌دهد، بلکه راهنمای زندگی روزمره نیز هست. خدای یگانه، پیامبری صادق، کتابی بی‌نقص و دینی که عقل و قلب را هم‌زمان سیراب می‌کند، همه نشان‌دهنده این است که اگر کسی واقعاً به دنبال حق باشد، راهی جز اسلام برایش باقی نمی‌ماند."

دکتر ذاکر نایک

خانم دکتر زیگرید هونکه در کتاب فرهنگ اسلام در اروپا می‌گوید:«دنبال علم رفتن، از نظر محمد آن‌چنان اهمیت دارد که شباهت به ...
07/13/2025

خانم دکتر زیگرید هونکه در کتاب فرهنگ اسلام در اروپا می‌گوید:
«دنبال علم رفتن، از نظر محمد آن‌چنان اهمیت دارد که شباهت به دستورات مذهبی و عبادات پیدا می‌کند. از جمله گفته‌های اوست: طلب العلم فریضة على كل مسلم و مسلمة و نیز فرموده است: اطلبوا العلم من المهد إلى اللحد؛ چراکه هر کس در راه دانش بکوشد، خدا را عبادت کرده است.

او پیروانش را پیوسته به این راه فرا می‌خواند: تحصیل علم، ارزشی چون روزه‌داری دارد و آموزش آن به دیگران، همچون عبادت است.

شناخت علمی جهان، طبیعت، و شگفتی‌های خلقت و درک قوانین آن، برای محمد و مسلمانان، نه‌تنها منع نبود (چنان‌که در مسیحیت برخی مواقع دیده می‌شد)، بلکه سبب استحکام و ژرف‌تر شدن ایمان‌شان می‌گردید. علم، برای آنان چراغ راه ترقی، زندگی، و حتی ایمان بود.

اگرچه علم از چین هم آمده باشد... آن پیام‌آور، توجه پیروانش را به فراسوی مرزها جلب می‌کند؛ چراکه علم، عظمت خدای محمد را بیشتر نمایان می‌سازد. طرز تفکر اسلامی بر این باور است که همه‌ی دانش‌ها از خدا سرچشمه می‌گیرند و سرانجام نیز به‌سوی او بازمی‌گردند.

از همین رو فرمان می‌دهد: دانش را از هر سرچشمه‌ای که هست، به دست آور! آری، برای خدا حتی از منابع و زبان بی‌دینان و لامذهب‌ها نیز دانش بیاموز!»

وقتی انسان با سکوت و اطمینان ایستاده است، گویی به جهان می‌گوید: طوفان‌ها بیایند، من ریشه دارم.
07/11/2025

وقتی انسان با سکوت و اطمینان ایستاده است، گویی به جهان می‌گوید: طوفان‌ها بیایند، من ریشه دارم.

زمان، فاصله‌ى بين موفقيت و شكست را افزايش مى‌دهد، عادت هاى خوب، زمان را متحد شما و عادت‌هاى بد، زمان را به دشمن شما تبدي...
07/09/2025

زمان، فاصله‌ى بين موفقيت و شكست را افزايش مى‌دهد، عادت هاى خوب، زمان را متحد شما و عادت‌هاى بد، زمان را به دشمن شما تبديل مى‌كند. عادت‌ها يك شمشير دو لبه هستند. عادت‌هاى بد مى‌توانند شما را به راحتى از بين برند، و عادت هاى خوب مى‌توانند شما را بالا ببرند، به همين دليل، درك جزئیات از اهميت بسيار بالايى برخوردا‌ر است. شما بايد بدانيد كه عادت‌ها چگونه‌ كار مى‌كنند و چگونه آنها را به دلخواه خود طراحى كنيد تابتوانید از لبه خطرناكى آن دورى كنيد

- عادت های اتمی

Address

Oakland, CA
94536

Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when Romal Fahim posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Contact The Business

Send a message to Romal Fahim:

Share

Category

My Story | زندگینامه

رومل فهیم فرزند دل آغا فهیم در ۲۳ جوزا ۱۳۷۱ ھ‌ ش در یک خانواده اهل علم در شهر پلخمری ولایت بغلان چشم به جهان گشود، بنابر آغاز جنگ های داخلی و حمله طالبان به افغانستان وی با فامیل مجبور به ترک کشور شد و در پاکستان پناهندگی اختیار کرد. تعلیمات ابتدایی را در دیار مهاجرت تا صنف دوازده هم به اتمام رساند، در هنگام فراگیری علم مصروف کار در جاهای مختلف نیز بود و پس از ختم دوره لیسه و ۲۰ سال مهاجرت دوباره به کابل برگشت تا تحصیلات عالی را در یکی از دانشگاه های کشور فراگیرد اما بنابر ناملایمات زندگی نتوانست به این امر دست یابد و برای اولین بار منحیث تدوینگر تصویر در تلویزیون طلوع آغاز به کار نمود و برای یک سال کارش را منحیث ویراستار تصویر ادامه داد و بلاخره دوباره به پاکستان نزد فامیل برگشت. او بنابر تجربه کافی که در بخش دارو فروشی داشت در یکی از دواخانه های شهر آغاز به کار نمود که پس از چندی به‌وی از یک نهاد خیریه که توسط ملل متحد تمویل میشد پیشنهاد کار شد. تلخی های زندگی درگیر هر فرد جامعه است و رومل با فامیل اش نیز از قافله پس نمانده بود و او را واداشت تا به کابل برگردد. رومل در اواخر ۲۰۱۳ دوباره به کابل برگشت و در جستجوی کار جدید شد که بلاخره به یکی از تلویزیون های مشهور کشور (آریانا) راه یافت. هر انسان با یک ویژگی به دنیا می‌آید اما رومل با ویژگی های مختلف وارد دنیا شده بود و تقریباً در هر بعد از مهارت های خاصی برخوردار بود که یکی از این ویژگی ها عکس گرفتن بود. رومل علاقه خاص به عکاسی از دوران کودکی داشت. به گفته خودش " روزی نشسته بودم و جشنواره سینمایی را تماشا میکردم که آنگاه بهترین عکاس سال را معرفی کردند و من خود را برای چند لحظه در جایگاه همان برنده جایزه قرار دادم" آنروز وی تصمیم گرفت تا باید رویای خود را به حقیقت تبدیل کند اما پول برای خرید کمره نداشت، جنت زیر پای مادر است رومل بهتر میداند چون مادرش برای پوره کردن یکی از آرزو های پسرش زنجیر طلاء خود را به فروش رساند و پول خرید کمره عکاسی را برای پسرش احیاء کرد. رومل پس از برگشت اش به کابل عکاسی را به شکل ابتدایی آغاز کرد که با کاستی های زیادی همراه بود اما او میدانست که به مرور زمان او یاد خواهد گرفت که چگونه میتوان یک عکاس خوب شد. او در سال ۲۰۱۴ در یک مسابقه عکاسی تحت عنوان "اطفال و زراعت" که توسط اتحادیه اروپا در افغانستان برگزار شده بود اشتراک کرد و مقام اول را کسب نمود که این اولین دستاورد زندگی وی بود و این تنها یک جایزه نبود بلکه یک امیدواری محکم برای وی بود که او اولین پله های دنیای عکاسی را به موفقیت طی کرده و آینده خوبی منتظرش است. رومل سبک عجیبی را در عکاسی به پیش گرفته؛ شاید این سبک برای دیگران ساده باشد اما برای رومل سبک متفاوت است. به باور وی "عکاسی دنیای بزرگی‌ست و هرکس سبکی را دنبال میکند. در افغانستان بیشتر عکاسان دنبال نشان دادن چهره منفی برای دنیا هستند و من به این باور هستم که چهره های منفی کشور روحیه ها را منفی میسازد و مردم افغانستان بقدر کافی خسته اند از منفی های چهار اطراف شان؛ باید برای مردم چهره سبز و خوب از کشور نشان داد تا با دیدن اش انرژی بگیرند و مثبت بیاندیشند" رومل جایزه های متعددی در سطح کشور و یک جایزه خارجی بنام خود دارد که هر دستاورد به او امید بیشتر می‌بخشد تا برای آینده اش نگران نباشد. اکنون به حیث مسئول شبکه های اجتماعی تلویزیون آریانا مصروف کار است و مصروف کندن عکس های زیباتر از چهره زیبای افغانستان زیبا. رومل می‌گوید: حق انتخاب از شماست اما تلاش کنید به مسلک خود عشق بورزید؛ چون این عشق است که شما را به معشوق می‌رساند. Romal Fahim Photography

چشم انداز، دید و روزنه تازه از افغانستان